مناظره یوحنای مسیحی (شخصی مسیحی که به دنبال مذهب حق در اسلام بود) با علمای اهل سنت عمری در مورد مشروعیت سب و لعن
ابو الفتوح رازی رضوان الله علیه عالم بزرگ شیعه مینویسد:
علمای اهل تسنن، در آخرین لحظات بحث به يوحنا گفتند: اگر رافضیها (شیعهها) از یک موضوع اجتناب کنند، ما از ایشان روی بر نمیگردانیم. يوحنا گفت: آن یک موضوع چیست ؟ علمای اهل تسنن گفتند: علمای آنان ابو بكر و عمر و عثمان و عایشه را سب میکنند و ایشان را تکفیر و . مینمایند و میگویند هر کس از اینها بیزاری نکند، به بهشت نمیرود، معلوم است که این روش، کفر و الحاد است. يوحنا گفت: آیا رافضیها، در اتخاذ این روش، دلیلی دارند یا نه؟! مولوی رشید گفت: رافضیها چنین دلیل میآورند : آن موقع که ابو بکر بر مسند خلافت نشست فاطمه (علیها السلام) را از باغ فدک منع نمود، و آنچنان آن بانوی بزرگوار را رنجانید که فاطمه (علیها السلام) از ابو بکر روی گردانید و تا زنده بود دیگر با ابو بکر سخن نگفت. یوحنا گفت: آیا این مطلب صحیح است؟ علمای اهل تسنن گفتند: این مطلب در صحیح بخاری و مسلم نقل شده است، نمیتوان آن را انکار کرد. يوحنا گفت: شما در کتب خود نقل کردهاید که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: فاطمه (علیها السلام) پاره تن من است، هر که او را برنجاند مرا رنجانیده و هر که مرا رنجاند خدا را رنجانیده باشد. خداوند در قرآن سوره احزاب آیه ۵۶ میفرماید: «ان الذين يؤذون الله ورسوله لعنهم الله في الدنيا و الاخرة»: آنان که خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را اذیت میکنند (و میرنجانند) مشمول لعنت خدا در دنیا و آخرت هستند. بنا بر این یا صحیح بخاری و مسلم، دروغ است یا قرآن خطا کرده و یا آنکه لعنت بر آنان روا باشد، اولی و دومی که نیست پس سومی درست است. اما در مورد عایشه، شکی نیست که او پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در واقعه جمل، به جنگ على (علیه السلام) رفت و با آن حضرت محاربه کرد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در حیات خود به علی (علیه السلام) فرمود: «حربك حربي و سلمك سلمي»: محاربه و جنگ با تو، محاربه و جنگ با من است، مسالمت (صلح) با تو، مسالمت با من است. (پس گویا، عایشه به جنگ پیامبر (صلی الله علیه و آله) رفته است) با آنکه جهاد برای ن ساقط شده است. آنکس که با امام می جنگد، سزاوار لعنت است!
اینجا بود که علمای اهل تسنن دیگر سخنی نگفتند، و یوحنا پس از جستجوی حقیقت، به حقیقت رسید و با صراحت تمام چنین اعلام کرد: ای علمای اهل تسنن، دیگر، شیعه را رافضی نخوانید، بدون تردید، شیعهها حق را از میان باطلها جستهاند و مومنان واقعی هستند و دانستهاند که در میان۷۳ فرقه مسلمین، فرقه ناجیه میباشند، هر کس با اینکه دانسته و فهمیده، حق را مکتوم دارد، ظاهر و باطن او، کور است، شما ای علمای عامه، شاهد باشید که بنده یوحنای مصری ذمی ، مسلمان شدم و به آئین تشیع گرویدم، این است طریق نجات پس از بررسیهای کامل و دقیق! اینک به این کلمات طیبه گواهی میدهم: «أشهد ان لااله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله واشهد ان عليا ولیه و وصی رسوله و خلیفته بالحق» و از جميع مومنان در دنیا و آخرت گواهی میخواهم که من در میان ۷۳ فرقه اسلامی، مذهب شیعه را به عنوان فرقه ناجیه اختیار کردم، که بر آن مذهب بمیرم و زنده گردم - « اللهم توفنی مسلما والحقني بالصالحين».
دفاع از حریم تشیع، تالیف ابو الفتوح رازی، صفحه ۲۳۷-۲۳۹
درباره این سایت